کد مطلب:259507 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:547

دعای قنوت امام عسکری
امام حسن عسكری علیه السلام در قنوت خود این دعا را می خواندند؛ هنگامی كه مردم قم از موسی بن بغا به آن حضرت شكایت كردند، حضرتش دستور فرمود كه این دعا را در قنوت بخوانند: [1] .



[ صفحه 402]



ألحمد لله شكرا لنعمائه، و استدعاء لمزیده، و استخلاصا له و به دون غیره، و عیاذا به من كفرانه والالحاد فی عظمته و كبریائه، حمد من یعلم أن ما به من نعمائه فمن عند ربه، و ما مسه من عقوبته فبسوء جنایة یده، و صلی الله علی محمد عبده و رسوله، و خیرته من خلقه، و ذریعة المؤمنین الی رحمته، و آله الطاهرین ولاة أمره.

أللهم انك ندبت الی فضلك و أمرت بدعائك، و ضمنت الإجابة لعبادك، و لم تخیب من فزع الیك برغبته و قصد الیك بحاجته، و لم ترجع ید طالبة صفرا من عطائك، و لا خائبة من نحل هباتك و أی راحل رحل إلیك فلم یجدك قریبا، أو وافد وفد علیك فاقتطعته عوائق الرد دونك، بل أی محتفر من فضلك لم یمهه فیض جودك، و أی مستنبط لمزیدك أكدی دون استماحة سجال عطیتك.

أللهم و قد قصدت إلیك برغبتی، و قرعت باب فضلك ید مسألتی، و ناجاك بخشوع الاستكانة قلبی، و وجدتك خیر شفیع لی الیك، و قد علمت ما یحدث من طلبتی قبل أن یخطر بفكری، أو یقع فی خلدی.



[ صفحه 403]



فصل اللهم دعائی إیاك بإجابتی، و اشفع مسألتی بنجح طلبتی.

أللهم و قد شملنا زیغ الفتن، و استولت علینا غشوة الحیرة، و قارعنا الذل و الصغار، و حكم علینا غیر المأمونین فی دینك، و ابتز امورنا معادن الابن ممن عطل حكمك، و سعی فی إتلاف عبادك و افساد بلادك.

أللهم و قد عاد فیئنا دولة بعد القسمة، و إمارتنا غلبة بعد المشورة، و عدنا میراثا بعد الاختیار للأمة فاشتریت الملاهی و المعازف بسهم الیتیم و الأرملة، و حكم فی أبشار المؤمنین أهل الذمة، و ولی القیام بأمورهم فاسق كل قبیلة، فلا ذائد یذودهم عن هلكة، و لا راع ینظر إلیهم بعین الرحمة، و لا ذو شفقة یشبع الكبد الحری من مسغبة، فهم اولو ضرع بدار مضیعة، و اسراء مسكنة، و خلفاء كآبة و ذلة.

أللهم و قد استحصد زرع الباطل، و بلغ نهایته، و استحكم عموده، و استجمع طریده، و خذرف ولیده، و بسق فرعه، و ضرب بجرانه.

أللهم فأتح له من الحق یدا حاصدة تصدع قائمة، و تهشم سوقه، و تجب سنامه، و تجدع مراغمه، لیستخفی الباطل بقبح صورته، و یظهر الحق بحسن حلیته.

أللهم و لا تدع للجور دعامة الا قصمتها، و لا جنة إلا هتكتها، و لا كلمة مجتمعة الا فرقتها، و لا سریة ثقل الا خففتها، و لا قائمة علو إلا حططتها، و لا رافعة علم إلا نكستها و لا خضراء إلا أبرتها.

أللهم فكور شمسه و حط نوره، و اطمس ذكره، و ارم بالحق رأسه، و فض جیوشه، و ارعب قلوب أهله.

اللهم و لا تدع منه بقیة الا أفنیت و لا بنیة الا سویت و لا حلقة الا قصمت و لا سلاحا الا أكللت و لا حدا الا فللت و لا كراعا الا اجتحت و لا حاملة علم الا نكست.

أللهم و أرنا أنصاره عبادید بعد الالفة، و شتی بعد اجتماع الكلمة، و مقنعی الرؤوس بعد الظهور علی الأمة، و أسفرلنا عن نهار العدل و أرناه



[ صفحه 404]



سرمدا لا ظلمة فیه و نورا لا شوب معه و أهطل علینا ناشئته و أنزل علینا بركته، و أدل له ممن ناواه و انصره علی من عاداه.

أللهم و أظهر الحق و أصبح به فی غسق الظلم و بهم الحیرة.

اللهم و أحی به القلوب المیتة واجمع به الأهواء المتفرقة و الآراء المختلفة و أقم به الحدود المعطلة و الأحكام المهملة و أشبع به الخماص الساغبة و أرح به الأبدان اللاغبة المتعبة كما الهجتنا بذكره و أخطرت ببالنا دعاءك له و وفقتنا للدعاء الیه و حیاشة أهل الغفلة عنه و أسكنت فی قلوبنا محبته و الطمع فیه و حسن الظن بك لإقامة مراسمه.

اللهم فأت لنا منه علی أحسن یقین یا محقق الظنون الحسنة و یا مصدق الآمال المبطنة.

أللهم و أكذب به المتألین علیك فیه و اخلف به ظنون القانطین من رحمتك و الآیسین منه.

أللهم اجعلنا سببا من أسبابه و علما من أعلامه و معقلا من معاقله و نضر وجوهنا بتحلیته و أكرمنا بنصرته و اجعل فینا خیرا تظهرنا له به و لا تشمت بنا حاسدی النعم و المتربصین بنا حلول الندم و نزول المثل فقد تری یا رب برائة ساحتنا و خلو ذرعنا من الاضمار لهم علی إحنة، و التمنی لهم وقوع جائحة و ما تنازل من تحصینهم بالعافیة و ما أضبؤا لنا من انتهاز الفرصة و طلب الوثوب بنا عند الغفلة.

أللهم و قد عرفتنا من أنفسنا و بصرتنا من عیوبنا خلالا نخشی أن تقعد بنا عن اشتهار إجابتك و أنت المتفضل علی غیر المستحقین و المبتدی ء بالإحسان غیر السائلین فأت لنا من أمرنا علی حسب كرمك و جودك و فضلك و امتنانك انك تفعل ما تشاء و تحكم ما ترید انا الیك راغبون من جمیع ذنوبنا تائبون.

أللهم و الداعی الیك و القائم بالقسط من عبادك الفقیر الی رحمتك المحتاج الی معونتك علی طاعتك إذ ابتدأته بنعمتك و ألبسته أثواب



[ صفحه 405]



كرامتك و ألقیت علیه محبة طاعتك و ثبت و طأته فی القلوب من محبتك و وفقته للقیام بما أغمض فیه أهل زمانه من أمرك و جعلته مفزعا لمظلوم عبادك و ناصرا لمن لا یجد ناصرا غیرك و مجددا لما عطل من أحكام كتابك و مشیدا لما رد من أعلام دینك و سنن نبیك علیه و آله سلامك و صلواتك و رحمتك و بركاتك.

فاجعله اللهم فی حصانة من بأس المعتدین و أشرق به القلوب المختلفة من بغاة الدین و بلغ به أفضل ما بلغت به القائمین بقسطك من أتباع النبیین.

اللهم و أذلل به من لم تسهم له فی الرجوع الی محبتك و من نصب له العداوة و ارم بحجرك الدامغ من أراد التألیب علی دینك بإذلاله و تشتیت أمره واغضب لمن لا ترة له و لا طائلة و عادی الأقربین و الأبعدین فیك منا منك علیه لا منا منه علیك.

أللهم فكما نصب نفسه غرضا فیك للأبعدین و جاد ببذل مهجته لك فی الذب عن حریم المؤمنین و رد شر بغاة المرتدین المریبین حتی أخفی ما كان جهر به من المعاصی و أبدآ ما كان نبذه العلماء وراء ظهورهم مما أخذت میثاقهم علی أن یبینوه للناس و لا یكتموه و دعا الی افرادك بالطاعة و ألا یجعل لك شریكا من خلقك یعلو أمره علی أمرك مع ما یتجرعه فیك من مرارات الغیظ الجارحة بحواس [بمواسی خ] القلوب و ما یعتوره من الغموم و یفزع علیه من أحداث الخطوب و یشرق به من الغصص التی لا تبتلعها الحلوق و لا تحنوا علیها الضلوع عند نظره إلی أمر من أمرك و لا تناله یده بتغییره و رده الی محبتك.

فاشدد اللهم أزره بنصرك و أطل باعه فیما قصر عنه من اطراد الراتعین فی حماك وزده فی قوته بسطة من تأییدك و لا توحشنا من انسه و لا تخترمه دون أمله من الصلاح الفاشی فی أهل ملته و العدل الظاهر فی أمته.



[ صفحه 406]



أللهم و شرف بما استقبل به من القیام بأمرك لدی موقف الحساب مقامه و سر نبیك محمدا صلواتك علیه و آله برؤیته و من تبعه علی دعوته، و أجزل له علی ما وأیته قائما به من أمرك ثوابه و أبن قرب دنوه منك فی حیاته و ارحم استكانتنا من بعده و استخذاءنا لمن كنا نقمعه به إذا فقدتنا وجهه و بسطت أیدی من كنا نبسط أیدینا علیه لنرده عن معصیته و افتراقنا بعد الألفة و الإجتماع تحت ظل كنفه و تلهفنا عند الفوت علی ما أقعدتنا عنه من نصرته و طلبنا من القیام بحق ما لا سبیل لنا الی رجعته.

و اجعله اللهم فی أمن مما یشفق علیه منه، ورد عنه من سهام المكائد ما یوجهه أهل الشنئان الیه و الی شركائه فی أمره و معاونیه علی طاعة ربه الذین جعلتهم سلاحه و حصنه و مفزعه و أنسه الذین سلوا عن الأهل و الأولاد وجفوا الوطن و عطلوا الوثیر من المهاد و رفضوا تجاراتهم و أضروا بمعایشهم و فقدوا فی أندیتهم بغیر غیبة عن مصرهم و خاللوا البعید ممن عاضدهم علی أمرهم و قلوا القریب ممن صد عن وجهتهم فائتلفوا بعد التدابر و التقاطع فی دهرهم و قطعوا الأسباب المتصلة بعاجل حطام الدنیا.

فاجعلهم اللهم فی أمن حرزك و ظل كنفك و رد عنهم بأس من قصد إلیهم بالعداوة من عبادك و أجزل لهم علی دعوتهم من كفایتك و معونتك و أمدهم بتأییدك و نصرك و أزهق بحقهم باطل من أراد إطفاء نورك.

أللهم و املأ بهم كل افق من الآفاق و قطر من الأقطار قسطا و عدلا و مرحمة و فضلا و اشكرهم علی حسب كرمك و جودك و ما مننت به علی القائمین بالقسط من عبادك وادخرت لهم من ثوابك ما یرفع لهم به الدرجات انك تفعل ما تشاء و تحكم ما ترید. [2] .



[ صفحه 407]



سپاس و ستایش سزاوار خداوند است، از جهت شكرگزاری نعمت هایش، و درخواست فزون آن، و طلب رهایی به سبب آن نه غیر آن، و پناه بردن به سبب آن از ناسپاسی او و انكار عظمت و كبریایی اش. ستایش كسی كه می داند هر نعمتی دارد از پروردگارش است، و هر بدبختی و مجازاتی كه به او رسیده است از جنایت و بدكاری های خودش است. خدا، بر محمد كه بنده و فرستاده ی اوست، و برگزیده ی الهی از بین مخلوقات می باشد، و وسیله ی مؤمنان برای رسیدن به رحمت خداوند می باشد - و نیز بر آل آن حضرت، درود پیوسته فرستد؛ خاندان پاكی كه امر و فرمان الهی را عهده دارند.

بارالها! به راستی كه تو، تشویق به فضل و احسانت كردی، و دستور دادی تو را بخوانند، و پاسخ مثبت خود را برای بندگانی كه دعا كنند تضمین نمودی؛ اگر كسی با اشتیاق خود به تو پناه آورد و برای برآورده شدن حاجت خویش به درگاه تو روی آورد او را ناامید نمی كنی؛ دستی را كه به درخواست به سویت آمده است، خالی از بخشش و عطای خود بر نمی گردانی، و از هدیه های خوبت محروم نمی گردانی، تا به حال، كدام كوچ كننده ای به سوی تو آمده است و تو را نزدیك نیافته است؟ یا كدام میهمانی نزدت آمده او را رد كرده و پذیرایی ننموده ای؟ بلكه كدام كسی است كه فضل تو را كاوش كند و از سرچشمه ی جود و بخشش تو سیراب نگردد؟ و كدام كسی است كه در جستجوی فزونی از جانب تو باشد، دست خالی از بهره های تو برگردد؟

بارالها! و من با شوق و علاقه ای وصف ناپذیر، به قصد حضرت تو آمدم؛ و با دست خواهش خود، درگاه فضل و فزون بخش تو را كوبیدم؛ و قلبم در نهایت بیچارگی و خاشعانه به مناجات و رازگویی با تو پرداخته است؛ و تو را بهترین واسطه ی خود برای شفاعت به سوی



[ صفحه 408]



تو یافتم؛ و به خوبی می دانم كه خواسته های نو و تازه ام را، پیش از آن كه از اندیشه ی من بگذرد، یا در روان من بیفتد؛ می دانستی. پس خداوندا دعایم را به اجابت برسان، و درخواستم را به دست یابی به خواهشم برآورده ساز.

بارالها! فتنه های گمراه كننده، ما را در برگرفته است؛ و فرو رفتن در حیرت و سردرگمی بر ما چیره شده است؛ و خواری و كوچكی، ما را درهم كوبیده است؛ و كسانی كه امین دین تو نیستند، حاكم بر ما شده اند؛ و امور ما به دست افرادی از معدن های ابنه افتاده از كسانی كه تعطیل كننده ی دستورات تو، و تلاش گر در جهت تلف كردن و نفله كردن بندگان تو، و خراب كردن و به فساد كشیدن شهرهای تو هستند.

خدایا! پس از این كه غنیمت ما را بعد از تقسیم میان خود مایه ی چیرگی و استیلای خویش قرار دادند؛ و پس از آن كه ریاست حكومت را به ما دادی، آن را بر اساس مشورت خود به كسی دیگر دادند؛ و پس از آن كه برگزیده ی الهی بودیم به عنوان ارث آنها شدیم. بدین سان، وسایل لهو و لعب و خوشگذرانی با پول و نصیب یتیمان و بیوه زنان از بیت المال خریداری شد، و اهل ذمه، حاكم و فرمانروای مؤمنان راستین شدند؛ و فاسقان هر قبیله ای، سرپرست امور آنها شدند، دیگر در این شرایط نه كسی بود تا ایشان را از نابود شدن و هلاكت نجات بخشد؛ و نه سرپرستی كه مراعات شان كند و با دیده ی رحمت به سوی ایشان بنگرد؛ و نه كسی پیدا شد تا دلش بسوزد و جگر سوزان آنها را از گرسنگی نجات بخشد و سیر كند! بدین سان، آنان در سرایی تباه شده با خواری به سر می بردند؛ و اسیرانی بیچاره و جانشینانی غم و اندوه و خوار شده گشتند.

بارالها! در واقع، زمان برداشت كشتزار باطل و نادرستی فرا رسید، و به نهایت رسید و پایه و ستونش محكم شد و رانده شدگانشان



[ صفحه 409]



گردآوری شدند، و نسل شان زیاد شد، و شاخ و برگ دواندند، و پایه های حكومت شان استوار و مستقر گردیدند.

بارالها! دست توانایی از حق را برای بركندن ریشه و اساس باطل آماده ساز؛ تا بازارش را كساد، و بزرگانش را ریشه كن، و دماغ شان را به خاك بمالد؛ تا در نتیجه، باطل مجبور شود چهره ی زشتش را پنهان كند، و حق و حقیقت نیز چهره ی زیبا و نیكوی خود را آشكار گرداند.

خدایا! تمام ستون و پایه های باطل را در هم بشكن؛ تمام سپرهایش را دریده، و اجتماع كلمه و اتحادش را پراكنده، و لشكر سنگینش را بی ارزش (و خلع سلاح) فرما، تمام پایه های بلند و برتری اش را به زیر كشیده، و تمام علم ها و پرچم های برافراشته اش را سرنگون، و تمام سبزه زارهایش را خشك كن.

خدایا! خورشید باطل و تاریك و خاموش گردان، و روشنی اش را از بین ببر، و یادش را به فراموشی بسپار؛ به واسطه ی حق و حقیقت، سرش را بیفكن؛ و سپاهیانش را پراكنده ساز؛ و دل های باطل پرستان را پر از رعب و وحشت كن.

خدایا! هیچ باقی مانده ای از باطل وامگذار، و همه را نابود ساز؛ تمام ساختمان هایش را با خاك یكسان كن؛ تمام حلقه های محاصره ی آن ها را بشكن؛ تمام سلاح های باطل را بی اثر كن؛ تمام تیزی های شان را كند كن؛ تمام چارپایان شان را نابود و بیچاره كن؛ و تمام پرچم داران شان را بر زمین بزن.

خدایا! به ما بنمایان كه یاران باطل، پس از آن كه از یكدیگر جدا نمی شدند به بردگی رفته اند؛ و پس از آن كه با یكدیگر هم سخن و هم پیمان شده بودند، پراكنده گشته اند؛ و بعد از غلبه و چیرگی بر امت، سرافكنده و خوار شده اند.

خدایا! روز عدل و دادگری را به ما آشكار كن، و آن را به ما بنمایان



[ صفحه 410]



در حالی كه پاینده است و هیچ تاریكی در آن نیست، و روشنیش را بدون هیچ شائبه ای به ما نشان بده. و از باران همیشگی آن بر ما نازل، و بركتش را به ما برسان، و هر كسی قصد بدی راجع به او دارد به او بشناسان، و بر تمام دشمنانش پیروز گردان.

بارالها! حق را آشكار كن، و صبح و پایان تاریكی ها و سرگردانی ها را برسان.

خدایا! به وسیله ی او قلب های مرده را زنده گردان، و گرایش های پراكنده را گرد هم آور، و نظرات متفاوت را یكی كن، و حدود تعطیل شده ات را برپادار، و دستورات دینی واگذاشته شده ات را دوباره به جریان بینداز، و گرسنگان را سیر گردان و بدن های رنجیده و سختی كشیده را به راحتی برسان همان گونه كه زبان ما را به یاد او گویا كردی، و بر قلب ما گذراندی كه تو را به خاطر او فرا بخوانیم و دعایش كنیم، و موفق مان گرداندی تا مردم را به سوی او فرا بخوانیم، و غافلان را از او دور كنیم؛ محبت و دوستی نسبت به او را در دل ما سكونت دادی، و اشتیاق فراوان به او را در قلب ما قرار دادی، و خوش گمانی به خودت نسبت به برپا شدن دولت او را در دل مان گذاشتی.

بارالها! بهترین یقین نسبت به او را به ما بده؛ ای تحقق بخش خوش گمانی ها! ای راست آورنده ی آرزوهای درونی!

بارالها! به وسیله ی او كسانی را كه در مورد او علیه تو حكم می كنند، تكذیب كن؛ و به واسطه ی او گمان های كسانی را كه از رحمت تو ناامید و از او مأیوس اند، نادرست گردان.

خدایا! ما را یكی از سبب ها و یكی از علم ها و نشانه های هدایتش، و یكی از پناهگاه هایش، قرار ده؛ و چهره های ما را به واسطه ی زینت بخشیدن او زیبا گردان؛ و ما را با یاریش مورد اكرام و احترام قرار بده و خیر و نیكی در ما قرار ده تا به وسیله ی آن ما را در نظر او قرار دهی؛ و ما



[ صفحه 411]



را مورد شماتت و سرزنش كسانی كه به نعمت های ما حسادت می ورزند، و در كمین پشیمان شدن و گرفتار شدن مان و نازل شدن عقوبت ها هستند قرار مده.

پروردگارا! تو به خوبی می بینی كه دل ما پاك است، قلب مان از پنهان كردن كینه ای نسبت به افراد خالی است، و آرزوی گرفتاری و نابودی شان را نیز نداریم؛ و می بینی آنچه را كه برایشان نازل می شود از حفظ شدن آنان به وسیله ی عافیت؛ و در مقابل، آنان در كمین نشسته اند تا فرصتی علیه ما به دست آورند، و غافلگیرانه بر ما هجوم آورند.

بارالها! خودت را از راه خویشتن مان به ما شناساندی و عیب ها و زشتی هایی كه ما داشتیم به ما نشان دادی به گونه ای كه ترسیدیم نگذارند به پاسخ گویی آشكار تو دست یابیم. این در حالی است كه تو به كسانی كه استحقاق ندارند مهربانی و فضل و بخشش می كنی؛ و نسبت به كسانی كه درخواست نیز نمی كنند، خودت شروع به احسانی و نیكی می كنی. بدین سان، كار ما را بر حسب كرامت و بزرگواری، سخاوت، فضل و منت نهادنت، درست كن. همانا، تو هر كاری بخواهی انجام می دهی؛ و به هر چه اراده كنی. حكم می كنی. ما به سوی تو اشتیاق داریم، و از تمام گناهان مان توبه می كنیم.

بارالها! همان كسی را كه تنها به سوی تو فرا می خواند، و از بین بندگانت برای برقراری عدل و داد دست به قیام می زند، و خود را نیازمند رحمتت می داند، و احتیاج به كمك تو برای فرمان برداریت دارد؛ همان كسی كه ابتداءا نعمتت را به او مرحمت كردی، و لباس های كرامت و بزرگواری خود را بر او پوشانیدی، و دوست داشتن فرمان برداریت را بر دلش افكندی، و از روی محبتت جایگاهش را در قلب ها محكم گردانیدی، و موفق كردی كارهایی را كه مردم زمانه از انجامش خودداری كرده اند، انجام دهد؛ و او را



[ صفحه 412]



گریزگاه و پناه گاهی برای بندگان ستمدیده ات، یاور كسانی كه جز تو یاوری نیافته اند، تازه كننده ی احكام تعطیل شده و فراموش شده ی قرآنت، و محكم كننده آن دسته از نشانه های دینت كه رد شده است، و محكم كننده و برپا كننده ی سنت ها و روش های كنار زده شده ی پیامبرت - كه درود و سلام و رحمت و بركت های تو بر او و آل او باد - قرار دادی.

خدایا! بدین جهت ها، او را در پناه گاهی قرار ده تا از شر متجاوزان در امان باشد؛ و دل هایی را كه از ستم ستمگران دچار اختلاف گشته به سبب او روشن گردان؛ و او را به برترین چیزهایی برسان كه قیام كنندگان برای عدالت - در بین پیروان پیامبرانت - بدان ها دست یافته اند.

خدایا! كسانی كه سهمی برای بازگشت به محبت خودت برای ایشان قرار نداده ای را به دست آن حضرت خوار و ذلیل گردان و نیز كسانی را كه بنای دشمنی با او دارند خوار كن سنگ عذاب نابودكننده ات را به طرف تمام كسانی كه قصد دارند با فساد كردن و تباهی دین او را به خواری و بیچارگی بكشانند و امورش را پراكنده كنند رها كن.

خدایا! غضب نما برای شخصی كه طلب كننده ی خونی برای او نباشد و قوت توانگری برای او نباشد و دشمنی می كند با نزدیكان و دوران تو این كارها را به عنوان منتی از تو بر او می دانیم، نه این كه او بر تو منتی داشته باشد.

بارالها! همان گونه كه جان خویش را به خاطر تو در تیررس مخالفان قرار داد، و سعی نیكو نموده است به بذل خون خود از برای دفع نمودن از حریم مؤمنان؛ و در رد شر و بدی ستمكاران، بی دین شدگان و شك كنندگان؛ تا جایی كه گناهانی كه آشكار شده بود پنهان كرد و چیزهایی را آشكار كرد كه دانشمندان دینی پیمان داده



[ صفحه 413]



بودند آن چیزها را برای مردم تبیین و روشن كنند و كتمان نكنند؛ ولی آن امور را به فراموشی سپرده بودند! و مردم را تنها به فرمان برداری از تو فراخواند، و اینكه كسی از مخلوقات را برای تو شریك قرار ندهد و دستورش را برتر از دستور تو قرار ندهد. افزون بر آن چه گفته شد، تلخی سختی ها و رنج های خشمی را كه قلب را مجروح می كند، جرعه جرعه می نوشد؛ غم هایی را كه پیوسته به او می رسد، تحمل می كند؛ امور دردناكی كه تازه به او می رسد كه هر لحظه تازه تر می شود؛ غصه هایی كه در گلوی ماند و از حلقوم فرو نمی رود، و پهلوی انسان توان تحملش را ندارد؛ تحمل می كند. این ها در هنگامی است كه به دستوری از دستورات و كارهای تو می نگرد، ولی دستش كوتاه است و نمی تواند آن دستور دگرگون شده را تغییر دهد و آن گونه كه تو دوست داری قرارش دهد.

خدایا! با یاریت پشتش را محكم گردان، و توانایی اش بده آنچه را نتوانسته انجام دهد از دور كردن خوشگذران ها در راه حمایت تو، و نیروی او را از جهت باز شدن دستش با تأیید خودت افزایش بده، ما را از انس گرفتن با او مگریزان (به وحشت مینداز)، آرزویش را - كه درستی و اصلاح فراگیر امور مردمش و عدالت آشكار در بین شان است - بر باد مده و ناامیدش مساز.

خدایا! هنگام حساب و كتاب بندگانت، جایگاه او را به خاطر برپایی حكومت راستینت، شرافت مند گردان؛ پیامبرت حضرت محمد را - كه درود تو بر او و آل او باد - با دیدن آن بزرگوار و كسانی كه فراخوانیش را پذیرفته و دنباله روش بوده اند؛ شادمان گردان و به خاطر این كه به دستور تو قیام كرده و دستوراتت را اجرا می كنند، ثوابش را افزون و شایسته گردان؛ در زمان زندگانیش نیز او را نزدیك و نزدیك خود بگردان، و به بیچارگی و بدبختی ما پس از او رحم كن.



[ صفحه 414]



(خدایا!) به ما رحم كن آن گاه كه پس از گم كردن روی مبارك او، مجبور به فروتنی در برابر كسانی شویم كه با او نابودشان می كردیم؛ و كسانی كه ما بر ایشان مسلط شده بودیم تا آنها را از نافرمانی آن حضرت باز داریم، بر ما پس از او مسلط شوند؛ رحم كن بر ما كه پس از هماهنگی و دوستی و گرد آمدن در زیر سایه ی حمایت او، دوباره پراكنده شویم؛ بر ما رحم كن كه هنگام از دست دادن، حسرت و تأسف بخوریم كه نتوانستیم او را یاری كرده و در پی برپایی حق براییم؛ بدان جهت كه قادر به بازگرداندن او نیستیم.

خدایا! او را در امان از چیزهایی بدار كه برایش می ترسیم؛ تیرهای نیرنگی را كه كینه توزان و بدخواهانش به سوی او (و وزیران و كمك رسانان او در راه فرمانبرداری از پروردگارش) پرتاب می كنند؛ همان مددكارانی كه آنان را اسلحه، دژ، پناهگاه و مونس آن حضرت قرار داده ای؛ همان عزیزان و یاورانی كه از خانواده و فرزندان شان دست كشیده، و وطن را ترك كردند، و از بستر و خواب آرام گذشتند، و تجارت ها و بازرگانی خود را رها كردند، و به كسب و كار خویش ضرر و زیان وارد كردند؛ و بدون پنهان شدن از شهرشان در مجالس و محافل عمومی و مهم شان پیدایشان نشد؛ و با افرادی كه نسبتی نداشتند، به خاطر كمك و یاریشان در كارشان، رابطه دوستی برقرار كردند؛ و نزدیكانی را كه سد راه شان می شدند، كنار گذاشتند؛ و پس از آن همه اختلاف و دشمنی و قطع رابطه در روزگارشان، گروهی تشكیل دادند؛ و همه وسیله هایی را كه به خار و خاشاك زودگذر دنیا بسته شده بود از بیخ و بن بركندند.

بارالها! بدین ترتیب، ایشان را در امان نگهداریت، و سایه ی حمایت خودت قرار بده؛ و بدی و شر هر یك از بندگانت را كه قصد دشمنی با آنان را دارد، از ایشان برگردان؛ و به خاطر فراخوانیشان به سوی تو،



[ صفحه 415]



سرپرستی خویش را برای آنها زیاد كن؛ و با توفیق و یاری و پیروزیت، حمایت شان كن؛ و به وسیله حقیقتی كه دارند باطل را از كسانی كه قصد خاموش كردن نور تو را دارند، نابود گردان.

بارالها! به وسیله ی ایشان، تمام افق های هستی، و تمام گوشه ها و اقطار جهان را، پر از داد و عدل و رحم و مهربانی و احسان خودت گردان، و بر حسب كرامت و سخاوت مندی و منت هایی كه نسبت به بندگان عدالت مندت داری، به یاران آن حضرت نیز پاداش بده؛ و با ثواب هایی كه برای شان ذخیره كرده ای، درجه ی ایشان را بالاتر ببر؛ به راستی كه تو هر چه را بخواهی انجام می دهی، و آنچه را اراده كنی، حكم می فرمایی.

در كتاب «البلد الأمین» این عبارات نیز وجود دارد:

و صلی الله علی خیرته من خلقه محمد و آله الأطهار.

أللهم انی أجد هذه الندبة امتحت دلالتها، و درست أعلامها، و عفت الا ذكرها، و تلاوة الحجة بها.

أللهم انی أجد بینی و بینك مشتبهات تقطعنی دونك، و مبطئات تقعد بی عن اجابتك، و قد علمت أنی عبدك و لا یرحل الیك الا بزاد و أنك لا تحجب عن خلقك الا أن یحجبهم الأعمال دونك، و قد علمت أن زاد الراحل الیك عزم ارادة یختارك بها، و یصیر بها الی ما یؤدی الیك.

أللهم و قد ناداك بعزم الارادة قلبی فاستبقنی نعمتك بفهم حجتك لسانی و ما تیسر لی من ارادتك.

أللهم فلا اختزلن عنك و أنا آمك، و لا احتلجن عنك و أنا أتحراك.

أللهم و أیدنا بما نستخرج به فاقة الدنیا من قلوبنا، و تنعشنا من مصارع هوانها و تهدم به عنا ما شید من بنیانها، و تسقینا بكأس السلوة عنها حتی تخلصنا لعبادتك، و تورثنا میراث أولیائك الذین ضربت لهم المنازل الی قصدك، و آنست وحشتهم حتی و صلوا الیك.



[ صفحه 416]



أللهم و إن كان هوی من هوی الدنیا أو فتنة من فتنها علق بقلوبنا حتی قطعنا عنك أو حجبنا عن رضوانك، و قعد بنا عن اجابتك.

فقطع اللهم كل حبل من حبالها جذبنا عن طاعتك، و أعرض بقلوبنا عن أداء فرائضك، و اسقنا عن ذلك سلوة و صبرا یوردنا علی عفوك و یقدمنا علی مرضاتك، انك ولی ذلك.

أللهم و اجعلنا قائمین علی أنفسنا بأحكامك حتی تسقط عنا مؤون المعاصی، واقمع الأهواء أن تكون مساورة، و هب لنا وطء آثار محمد و آله صلواتك علیه و علیهم، و اللحوق بهم حتی یرفع الدین أعلامه ابتغاء الیوم الذی عندك.

أللهم فمن علینا بوطء آثار سلفنا، و اجعلنا خیر فرط لمن ائتم بنا، فإنك علی ذلك قدیر و ذلك علیك یسیر، و أنت أرحم الراحمین، و صلی الله علی محمد سیدنا و آله الأبرار و سلم.

و خداوند، درود پیوسته اش را بر برگزیده ی مخلوقاتش یعنی حضرت محمد و خاندان پاكش نثار كند.

بارالها! این گونه فكر می كنم كه دلالت این ندبه و زاری محو شده، و نشانه های آشكارش كهنه شده، و تنها پاداش و قرائت كردن استدلال به آن مانده.

خدایا! من، بین خودم و تو، اشتباهاتی می بینم كه مرا از تو جدا می سازند؛ و موانعی كه مرا از اجابت تو باز می دارند، و به خوبی می دانم كه من بنده ات هستم، و نیز معلوم است كه تنها با زاد و توشه می توان به سوی تو كوچ كرد؛ تو، از مخلوقاتت پنهان نیستی، و این كارهای بندگان است كه ایشان را از تو محجوب و محروم می سازد.

خدایا! به خوبی می دانم كه توشه ی كوچ كننده به سوی تو، همان اراده و تصمیم قطعی است كه می گیری و تو را برمی گزیند - تا به سویت بیاید - و بدین وسیله برای رسیدن تو حركت می كند.



[ صفحه 417]



بارالها! قلب من، با تصمیم قطعی خود تو را ندا می دهد؛ پس نعمتت را برایم به سبب فهمیدن حجت پایدار كن، و هر چه ممكن است با اراده ی خودت برایم فراهم كن.

بارالها! من تو را قصد كردم؛ پس، مرا از خود جدا مساز؛ و من در جستجوی تو هستم، پس مگذار از تو بریده شوم.

خدایا! به طوری ما را موفق گردان كه فقر و نیاز دنیوی را از قلب مان بیرون كنیم؛ و ما را از محل های سقوط دنیایی در امان دار؛ و پایه های محكم علاقه ی به دنیا در درون ما ویران ساز؛ و به ما جامی از جدایی و رهایی از آن بنوشان تا برای بندگی ات ما را خالص گردانی. و میراث جاودانه ی دوستان خودت را نصیب مان كن، همان دوستانی كه جایگاه هایی برای رسیدن به خودت برای شان درست كردی، و وحشت شان را تبدیل به انس و آرامش نمودی تا در نهایت به وصال تو رسیدند.

خدایا! اگر از خواهش ها یا فتنه ها و فریبندگی های دنیایی، باز هم چیزی به دل مان چسبیده بود تا ما را از تو جدا سازد یا از رضوان و خشنودی ات محروم سازد، و از دست یابی به پاسخ مثبت تو بازمان دارد.

خدایا! هر رشته علاقه ی دنیایی را كه بخواهد ما را از فرمان برداری تو برگیرد و جذب دنیا كند، یا قلب های ما را از انجام واجبات تو باز داشته و روگردان كند؛ از بیخ و بن بركن. و از جامی به ما بنوشان كه از دنیا رها شویم، و صبری به ما بده كه ما را به عفو و بخشش تو برساند، و ما را وادارد تا به رضوان و خشنودیت دست یابیم؛ به راستی كه اختیار این كارها در دست با كفایت توست.

بارالها! ما را چنان كن كه خود را وادار به انجام دستورات و احكامت كنیم تا رنج و سنگینی گناهان را نیز از ما بیندازد؛ و هوس های مان را از این كه همواره به ما حمله ور باشند، سركوب كن؛ و



[ صفحه 418]



پیمودن راه و روش حضرت محمد و آل او را - كه درودت بر او و ایشان باد - بر ما ارزانی بدار، و بدین سان به ایشان برسیم؛ در نهایت، دین، پرچم هایش را برافرازد؛ به امید روزی كه نزد تو باشد.

بارالها! این منت را بر ما بگذار كه آثار و آنچه به جای مانده از گذشتگان (و پیشوایان)مان را بپیماییم؛ و ما را بهترین پیشگامان برای كسانی قرار ده كه می خواهند دنباله رومان باشند. به راستی كه تو هم توان این كار را داری، و هم انجام آن برایت آسان است؛ و تو، مهربان ترین مهربانان هستی؛ و خداوند، درود و سلام پیوسته اش را بر محمد - سرور ما - و خاندان نیك رفتارش، نثار كند. [3] .



[ صفحه 419]




[1] در كتاب «مكيال المكارم» مي نويسد: اين دعاي قنوت، از مولاي ما، حضرت امام حسن عسكري عليه السلام روايت شده است، و شيح طوسي رحمه الله در كتاب «مهج الدعوات» در باب دعاهاي قنوت امامان عليهم السلام ذكر كرده است، ليكن - بر اساس برخي روايات به نظر مي رسد كه اين دعا به وقت خاصي تعلق ندارد؛ گرچه بهتر است در اوقات ويژه و مخصوص و داراي فضيلت پيش تر خوانده شود.

از روايت سيد بن طاووس رحمه الله و ديگر روايات بر مي آيد كه اين دعا داراي اثري ويژه و كامل براي راندن ستمگر، و گرفتن حق ستمديدگان از ستمگران است؛ به همين جهت، مي توان از اين مطلب استفاده كرد كه يكي از فايده هاي اين دعا اگر براي درخواست فرج و ظهور و ياري امام زمان عليه السلام خوانده شود آن است كه ستمگر و بدي و سلطه ي او دفع گردد.

سيد بن طاووس رحمه الله در مورد اين دعا مي فرمايد: امام حسن عسكري عليه السلام در قنوت خود اين دعا را خوانده و به مردم قم - كه از موسي بن بغي شكايت كرده بودند - نيز دستور خواندن اين دعا را داد. (پايان سخن سيد بن طاووس رحمه الله).

نويسنده ي كتاب «منح البركات» - كه شرحي است بر كتاب «مهج الدعوات» - از كتاب «اعلام الوري في تسمية القري» (نوشته ي ابوسعيد اسماعيل بن علي سمعاني حنفي) نقل مي كند كه: موسي بن بغي بن كليب بن شمر بن مروان بن عمرو بن غطه؛ از ياران متوكل عباسي لعنه الله و از كارگزاران او بود كه بر قم فرمان روايي مي كرد. اين خبيث ناپاك، همان كسي است كه متوكل ملعون، دستور ويران كردن قبر مولاي مان حضرت امام حسين عليه السلام و تبديل آن جا به يك مزرعه را؛ به او داد.

وي، ستمگري خون ريز و حرمت شكن، و حاكم قم بود و بيش از ده سال بر مردم اين شهر حكم راني مي نمود. مردم قم به شدت از او مي ترسيدند، چون به شدت نسبت به پيشوايان بزرگوار عليهم السلام عناد مي ورزيد و در ميان مردم قم ايجاد فساد مي نمود و آنها را با قتل و كشتار تهديد نموده و بر اين امر مصمم بود. تا آن كه از او به امام حسن عسكري عليه السلام شكايت كردند، و آن حضرت دستور دادند كه مردم قم، «نماز مظلوم» را بخوانند، و موسي بن بغي (حاكم وقت قم) را نفرين كنند و براي نفرين به او اين دعا را بخوانند. پس از اين مردم قم اين كار را انجام دادند، خداوند حتي به اندازه يك چشم بر هم زدن به آن حاكم ستمگر مهلت نداد، و به سختي و مقتدرانه او را نابود كرد.

نويسنده ي كتاب مزبور مي گويد: اين گفتار نگارنده ي كتاب «منح البركات» را نقل به معنا كردم؛ چون، آن كتاب به زبان فارسي است، وي چگونگي خواندن «نماز مظلوم» را بيان نكرده است؛ در بخش نمازها به بيان «نماز مظلوم» كه در كتاب «مكارم الاخلاق» يافتيم، مي پردازيم. (مكيال المكارم: 2 / 85).

نويسنده ي «مكيال المكارم» در بخشي ديگر از كتاب خود مي گويد: نماز مظلوم بدين صورت است كه دو ركعت نماز - با هر سوره اي كه خواستي - مي خواني، و هر قدر توانستي بر محمد و آل محمد عليهم السلام صلوات مي فرستي؛ سپس مي گويي:

أللهم ان لك يوما تنتقم فيه للمظلوم من الظالم، لكن هلعي و جزعي لا يبلغان بي الصبر علي أناتك و حلمك، و قد علمت أن فلانا ظلمني، و اعتدي علي بقوته علي ضعفي، فأسألك يا رب العزة، و قاسم الأرزاق، و قاصم الجبابرة، و ناصر المظلومين، أن تريه قدرتك، أقسمت عليك يا رب العزة، الساعة الساعة.

بارالها! تو، روزي را داري كه در آن روز براي ستمديده از ستمگر انتقام مي گيري؛ ليكن، بي صبري و زودرنجي من نمي گذارد بتوانم نسبت به مهلت دادن و بردباري تو با ستمگران صبر كنم و تاب بياورم.

خدايا! به خوبي مي داني كه فلان شخص بر من ستم روا داشته است؛ و با قدرت و تواني كه دارد و با توجه به ناتواني من در برابر او، نسبت به حقوق من تجاوز كرده است.

پس اي خداي صاحب عزت! اي تقسيم كننده ي روزي ها! اي كوبنده ي زورگويان! اي ياور و پيروزكننده ي ستمديدگان! از تو درخواست مي كنم توان و قدرتت را به او بنماياني و نشان دهي. اي پروردگار عزت مند! تو را سوگند مي دهم كه اين كار را همين حالا و در همين ساعت، در همين ساعت انجام دهي.

مكيال المكارم: 2 / 86.

[2] مهج الدعوات: ص 85. البلد الأمين: ص 660 و مصباح المتهجد: ص 156 با اندكي تفاوت.

[3] البلد الأمين: 663. به نقل از صحيفه ي مهديه: ص 156 تا 171.